مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

مطلع هر شعر تماشای توست...

زمستون...

پسر گلم داریم کم کم به تولد يکسالگيت نزدیک میشیم و زمستون تو  راهه ، البته همین الانم هوا خیلی سرده و بارون و برف می باره و من  نتونستم کارای تولد تو انجام بدم، ولی هرجور شده انجامشون میدم تو نگران نباش، عزیز دلم شیرین کاريات بی اندازه شدن نماز ميخوني  می رقصی ، البته دو روزه یه سرماخوردگی خیلی بد داره اذيتت میکنه خدا کنه زودتر خوب شی، فک کنم داری بازم دندون در میاری و شبا اصلا نميخوابي منم حسابی خسته م ،  مهديارم یه چيزيو همیشه بدون همیشه ایام قدر پدربزرگ و مادربزرگ و دايياتو بدون تو هر شرایطی همیشه کمک حالمون بودن، مامانم تو برف سرما یخبندان همیشه صبح میاد بهت سر میزنه برات وقت ميذارن و خلاصه سنگ تموم ميذارن ، ا...
22 آذر 1394
1